Sunday, February 18, 2007

جاي تاسف

چه خوبه كه آدم بتونه اطرافيانشو خوب بشناسه بعد با اونها رفت و آمد كنه يا باهاشون درد و دل كنه و حرفهاي دلشو بهشون بزنه يكي از عادتهاي بدي كه من دارم اينه كه زود به اطرافيانم اعتماد ميكنم و سفره دلم را پيششون باز ميكنم. بهتر بگم اين عيب بزرگ منه، كه اين مسئله بيشتر از همه به ضرر خودم تمام ميشه چون درصد كمي از آدمها خوشدل هستند ، درصد بالايي از اونها اصلا به قصد آزار دادن و ارضا كردن مسائل خودشون با ديگران صميمي ميشن ، حرفاي اونها رو ميشنوند و بعد اونها رو برملا ميكنن و از آب گل آلود ماهي ميگيرن!!!! حالا از اين طريق چه سودي عايدشون ميشه و چه نفعي ميبرند خدا ميدونه. شايد از اين طريق توجه و محبت ديگران را به خودشون جلب ميكنن، غافل از اينكه راههاي ديگه اي هم براي اين كار وجود داره چه خوبه كه هر كسي هميشه مواظب رفتار خودش باشه چون به نظرمن هر كاري كه آدم بكنه مطمئنا همونكار به خودش برميگرده شايد به يك نحو ديگه به قول معروف از هر دست بدي از همون دست ميگيري اين مسئله تلنگر بزرگي بود براي من كه درس بزرگي هم ازش گرفتم واز اين بابت خيلي خوشحالم براي همين اينجا نوشتم كه شما هم استفاده كنيد

3 comments:

Anonymous said...

يه نژادي از كبوترها هستند كه تو شاخ و برگ انجير لونه ميگذارند دقيقا جائي كه ميشه گفت لونه بسياري از عنكبوتهاست پس بجاي اينكه خودشونو به ارج و مقام بالاتري برسونن به بدترين وضعيتي كه دارند اكتفا ميكنن و به اون دلخوشن
بجاي اينكه از دست اونها ناراحت باشي و خودت رو سرزنش كني بهتره خوشحال باشي كه ديگه با اين جماعت به ظاهر زيبا اما به باطن فريبكار نيازي نداري

به قول اصفهانيها خدا رو شكر كه كن كه از اين بدتر نشدس :)

verahram

Anonymous said...

راز زندگی و بودن
راز تنهایی سرودن
راز قرمزی خون
با تو بودن یا نبودن
راز گرمی عشق
راز آرزو نمودن
غٌصه های آسمون…
آسمون غصه هاش

غريبه

Anonymous said...

اعتماد کردن اگر درست ازش استفاده بشه صفت خیلی خوبیه...فقط باید کمی دقت بکنین که کسایی که شایسته اعتماد هستن رو درست تشخیص بدین...