نميدونم تا حالا براتون اتفاق افتاده يا نه. اينكه از دست عزيزترين كستون آنقدر ناراحت بشين كه يك روزي برسه كه حتي نخواهيد تو صورتش نگاه كني چه برسه بخواهيد بهش سلام كنين
اتفاق خوبي نيست ولي براي من افتاده.خيلي وقتها توي زندگيم شده كه از دست آدمها خيلي ناراحت شدم ولي هيچ وقت دلم اينقدر زياد ازشون نگرفته، هر چقدر هم كه ناراحت شدم هميشه بعد از يك مدت كوتاه يادم رفته و فقط خوبيهاشون توي ذهنم مونده.ولي اين دفعه يكي كه از خون خودمه آنقدردلمو زخمي كرده كه وقتي پريشب ناگهان باهاش روبرو شدم رغبت نكردم نگاهش كنم ووقتي كه بهش سلام نكردم نه تنها ناراحت نشدم بلكه چنان احساس رضايتي بهم دست داده بود كه هيچ وقت فكرشم نميكردم
به قول يك نفرخيلي وقتها بعضي آدمها تنها يك وسيله هستند براي يك اتفاق.ولي چه خوبه كه خدا به عنوان وسيله خوب ازمون استفاده كنه
3 comments:
من آدماييو ديدم كه تو خيابون راه مي رن و هر چي مي خوان مي گن و كسي كاري بهشون نداره،ولي اينكه بشينه يه جا و كسي كاري بهش نداشته باشه نه...اين جور آدما رو چون معمولا"ما فكر مي كنيم ديونه هستن كاريم بهشون نداريم...24ساعت كه اونجا نمي شينه بالاخره يه موقع پا مي شه مي ره دنبال زندگيش ولي باز بر مي گرده....
ببخشيد كامنت مال پست قبلت بود
برو بوسش كن دنيا دو روزه
"؟"غريبه
Post a Comment