Wednesday, June 21, 2006

!!!!نمي دونم چي

الان كه تصميم گرفتم بيام چيزي بنويسم كلي مطلب توي ذهنم بود ولي نميدونم چرا به محض اينكه آمدم شروع كنم همش يادم رفت اصلا نميدونم راجع به چي ميخواستم بنويسم ولش كن اصلا..... بگذازرين ديروزو بگم كه نمايشگاه بودم اونجا غرفه داشتيم. واقعا با توجه به اينكه نمايشگاه تقريبا تخصصي بود ولي نميدونم چرا اينقدر شلوغ بود. جمعيت زيادي آمده بود.انواع واقسام آدمها نكته جالب اينجا بود كه يك سري از آدمها فقط به قصد گرفتن كاتالوگ و اشانتيون به نمايشگاه مي آيند حالا اينش به كناريكي آمده بود من از دور متوجه شدم كه از همون قماشه وكاتالوگ ميخواد منم يك بروشور برداشتم و نگذاشتم كه بگه بده سريع بهش يك بروشور دادم. اون هم با لهجه تركيش گفت: اينا چيه؟!!(: من مونده بودم بخندم يا گريه كنم.يعني اون آدم حتي نميدونست كاتالوگ چيه بعد امده بود نمايشگاه واقعا آدم متاسف ميشه براي بعضي از اين مردم من كه يادم نيومد چي ميخواستم بگم پس فعلا همين بسه

3 comments:

mayra said...

mesle in ke nirvana jan ghazie rooznameh iran faramush kardi ;) be bad ghomashi gir dady az ma goftan :)

Chegini said...

I laughed a lot:)))
Thanks for this post, and your comment on my weblog!
when I saw your comment I said:
"اينا چيه؟" he...he...

have fun

Anonymous said...

salam chera torkaro maskhare mikoni ...
gonah daran khob .
ona takhsiri nadaran khoda oonjoorishun karede.
;)
:D