ديروز عصر به عيادت يكي از همكارانم ميرفتيم كه در بيمارستان بستري بود. موقع برگشت به اتفاق يكي ديگه از همكارانم به سمت ميدان وليعصر رفتيم، در راه اشاره به پل عابر پياده اي كردند كه تازه افتتاح شده در همان نزديكي به نام پل موزه پونه.در صدد شديم كه يك سري به آنجا بنا به كنجكاوي بزنيم . اينطور كه گفته شد با همكاري بخش خصوصي اين پل ساخته شده. ما با خودمان فكر كرديم اگر با همكاري بخش خصوصي باشه پس حتما بليط هم فروخته ميشه يا
بالاخره به پل رسيديم وروديه خوب بود از سطح شيب داري بالا رفتيم به پله برقي رسيديم كه برق نداشت، رفتيم بالا داخل پل من را به ياد مترو ميانداخت نميدونم چرا.دو سمت آن تابلوهايي نصب شده بود كه بيشتر عكسهايي بود كه به شركت ملي گاز مربوط ميشد.در ابتدا و انتهاي پل نيز تلويزيون گذاشته بودند كه تصاوير ماهوارهاي تهران را نشان ميداد. به انتهاي پل رسيديم با يك دستگاه خودپرداز روبرو شديم و يك چيزي شبيه آبنما يا پاسيو يا چيزي شبيه اينها
در آخر هم با همان پله برقي هاي بدون برق آمديم پايين
جالب بود بيشتر از همه من از اين قسمتش خوشم آمد كه وقتي روي پل بودي احساس نميكردي كه الان داري از وسط خياباني به چه شلوغي رد ميشي يعني كامل ارتباطت بابيرون قطع بود و خيلي ساكت
بالاخره به پل رسيديم وروديه خوب بود از سطح شيب داري بالا رفتيم به پله برقي رسيديم كه برق نداشت، رفتيم بالا داخل پل من را به ياد مترو ميانداخت نميدونم چرا.دو سمت آن تابلوهايي نصب شده بود كه بيشتر عكسهايي بود كه به شركت ملي گاز مربوط ميشد.در ابتدا و انتهاي پل نيز تلويزيون گذاشته بودند كه تصاوير ماهوارهاي تهران را نشان ميداد. به انتهاي پل رسيديم با يك دستگاه خودپرداز روبرو شديم و يك چيزي شبيه آبنما يا پاسيو يا چيزي شبيه اينها
در آخر هم با همان پله برقي هاي بدون برق آمديم پايين
جالب بود بيشتر از همه من از اين قسمتش خوشم آمد كه وقتي روي پل بودي احساس نميكردي كه الان داري از وسط خياباني به چه شلوغي رد ميشي يعني كامل ارتباطت بابيرون قطع بود و خيلي ساكت