Tuesday, July 08, 2008

استراحت موقت

ديشب بالاخره آخرين مسافرهاي عزيزمون رفتن.چقدر همه چيز زود ميگذره.اون همه بدو بدو و برو و بيا دوباره جاي خودش را به زندگي عادي ميده.البته اين هم فكر ميكنم كوتاه مدت باشه كه البته خودش خيلي خوبه چون واقعا خيلي خسته شدم واحتياج به استراحت دارم.ديگه جوري شده كه همش سركار چرت ميزنم و چشمهامو به زور باز نگه ميدارم.البته يك اميد دارم كه هفته ديگه كه 3 روز تعطيله با دوستامون ميريم مسافرت و 2 هفته بعدش هم ميريم ماه عسل و حسابي خستگي در ميكنيم كه تا برگرديم شروع كنيم به خريد وسايل خانمون كه اون هم پروژه ايه واسه خودش.خلاصه دوران خوب و پرمشغله و پر خاطره ايه.

1 comment:

Anonymous said...

Yutarets! kasagad bah!