Saturday, March 13, 2010

بهترين لحظات زندگي از نگاه چارلي جاپلين

To fall in love
عاشق شدن

To laugh until it hurts your stomach.
آنقدر بخندي كه دلت درد بگيره

To find mails by the thousands when you return from a
Vacation.
بعد از اينكه از مسافرت برگشتي ببيني
هزار تا نامه داري

To go for a vacation to some pretty place.
براي مسافرت به يك جاي خوشگل بري

To listen to your favorite song in the radio.
به آهنگ مورد علاقت از راديو گوش بدي

To go to bed and to listen while it rains outside.
به رختخواب بري و به صداي بارش بارون گوش بدي

To leave the Shower and find that
the towel is warm
از حموم كه اومدي بيرون ببيني حو له ات گرمه !

To clear your last exam.
آخرين امتحانت رو پاس كني

To receive a call from someone, you don't see a
Lot, but you want to.
كسي كه معمولا زياد نمي بينيش ولي دلت
مي خواد ببينيش بهت تلفن كنه

To find money in a pant that you haven't used
since last year.
توي شلواري كه تو سال گذشته ازش استفاده
نمي كردي پول پيدا كني

To laugh at yourself looking at mirror, making
faces.
براي خودت تو آينه شكلك در بياري و
بهش بخندي !!!

Calls at midnight that last for hours.
تلفن نيمه شب داشته باشي كه ساعتها هم
طول بكشه

To laugh without a reason.
بدون دليل بخندي

To accidentally hear somebody say something good
about you.
بطور تصادفي بشنوي كه يك نفر داره
از شما تعريف مي كنه

To wake up and realize it is still possible to sleep
for a couple of hours.
از خواب پاشي و ببيني كه چند ساعت ديگه
هم مي توني بخوابي !

To hear a song that makes you remember a special
person.
آهنگي رو گوش كني كه شخص خاصي رو به ياد شما
مي ياره

To be part of a team.
عضو يك تيم باشي

To watch the sunset from the hill top.
از بالاي تپه به غروب خورشيد نگاه كني

To make new friends.
دوستاي جديد پيدا كني

To feel butterflies!
In the stomach every time
that you see that person.
وقتي "اونو" ميبيني دلت هري
بريزه پايين !

To pass time with
your best friends.
لحظات خوبي رو با دوستانت سپري كني

To see people that you like, feeling happy.
كساني رو كه دوستشون داري رو خوشحال ببيني

See an old friend again and to feel that the things
have not changed.
يه دوست قديمي رو دوباره ببينيد و
ببينيد كه فرقي نكرده

To take an evening walk along the beach.
عصر كه شد كنار ساحل قدم بزني


To have somebody tell you that he/she loves you.
يكي رو داشته باشي كه بدونيد دوستت داره

To laugh .......laugh. ........and laugh ......
remembering stupid
things done with stupid friends.
يادت بياد كه دوستاي احمقت چه كارهاي
احمقانه اي كردند و بخندي
و بخندي و

....... باز هم بخندي

These are the best moments of life....
اينها بهترين لحظه‌هاي زندگي هستند

Let us learn to cherish them.
قدرشون روبدونيم

"Life is not a problem to be solved, but a gift to be enjoyed"
زندگي يك
مشكل نيست كه بايد حلش كرد بلكه يك
هديه است كه بايد ازش لذت برد

************ ****
وقتي
زندگي 100 دليل براي گريه كردن
به
تو نشان ميده تو 1000 دليل
براي
خنديدن به اون نشون بده.
(چارلي
چاپلين)

Tuesday, March 09, 2010

بوی عیدی

یازده روز مونده به عید باورم نمیشه که چقدر زود گذشت.انگار همین هفته پیش اولین عید متاهلی بود .راست میگن سنت که به 30 میرسه مثل باد میگذره سال تحویل پارسال که خونمون نبودیم امسال هم احتمالا نیستیم.هنوز هیچ کاری برای عید نکردمتنها کاری که کردم از وقتی از مسافرت آمدم فقط کمدامون را تمیز کردیم اون هم به خاطر اینکه بتونیم چمدونامون را باز کنیم البتهباعث خیر شد چون حدود ده تا کیسه لباس و کیف و کفش دادیم بیرون.دیشب هم عدس خیس کردم که سبزه درست کنم.امسال میخوام توی گلدان سبزی خوردن بکرم ببینم چه جوری میشه.نمیدونم کی میتونیم خانمون را تمیز کیم اولین باره که میخوام پرده هارو بشورم تازه قراره کارگر هم نگیریم چون پارسال که کارگر گرفتیم خودمون بیشتر از کارگره کار کردیمو خسته شدیم.این روزا روزای شلوغ پلوغین...........

Tuesday, March 02, 2010

آدمها مثل کتابهای توی کتابخانه هستند

آدمها مثل کتابهای توی کتابخانه میمونن.بعضیها کسالت بارند و آدم دوست تداره از توی قفسه بیارتشون بیرون چه برسه بخواد فصل به فصل مرورشون کنه.ولی بعضی از کتابها همیشه با آدمند.کتابهای محترمی که وقت دلگیری ،وقت شادمانی ،وقت کنجکاوی و وقت جستجوی خاطره هاورق میخورند و فصل های صد بار خوندشون مرور میشه.یک دفعه وسط این بحثها آدم دو صفحه کشف میکنه که انگار وقت صحافی درست از هم جدا نشدن و به هم چسبیده اند وتازه آدم میبینه چقدر حرف نگفته میان این صفحههای به هم چسبیده باقی مانده بوده. چقدر میشه تازه بود حتی وقتی کتاب بارها ورق خورده . نههههههه تازگی کاغذ که از چوبه و کهنه میشه ،تازگی وازه هاست که آدم را میشونه پای صحبتهای یک آشنای دوررررررررررررررررررررررررررررر فرشید منافی